رفتارهای ناهنجار کودکان ,همیشه نشان بر لجبازی و شیطنت شان نیست
خیلی از رفتارهایی که از کودکان سر میزند, ما بزرگترها به عنوان شیطنت و لجبازی آن ها را تلقی میکنیم در حالی که این رفتارها با توجه به واکنش هایی که از محیط پیرامون در طی رشد شان دریافت میکنند به وجود میآید و خیلی از آنها ناآگاهانه است.
تا به حال شده است که شما به کودکتان بگویید ” آن را پرت نکن” و بلافاصله آن را پرت کند؟ محققین گفته اند که نواحی مختلفی از مغز کودک هنوز رشد کامل خود را نکرده است(این فرآیند تا 30 سالگی ادامه پیدا می کند) و بر روی اعمال خود کنترل ندارد و حتی برای کنجکاوی و دیدن عکس العمل دیگر افراد این کار را انجام میدهد که صرفاً به دلیل شیطنت و لجبازی نمی باشد.
بلوغ مغزی روندی طولانی و آرامی دارد. خیلی از والدین بر این باورند که کودکان خود در سنین ۳ تا ۴ سال متوجه خیلی از کارهای خود هستند و این درست است که آنها متوجه خیلی از اعمال پیرامون خود هستند اما آنها هنوز قادر نیستند که مهارتهای خود را کنترل و تصمیمات ناگهانی خود را مدیریت کنند .
این به دلیل ناکامل بودن مغز آنهاست و در قبالش صبور بودن والدینشان را می طلبد که با آرامش به آنها مسیر درست را نشان دهند.
کودکان نیز استرس می گیرند
زمانی که ما کودکانمان را به مکان های شلوغ و پر هرج و مرج میبریم؛ مثل پارک ,شاهد این عکس العمل آنها نسبت به محیط هستیم که در ابتدا آنها مشغول به بازی کردن با وسایل بازی گوناگون می شوند, سپس با کودکان و کم سن و سال های اطراف شان رابطه دوستی برقرار میکنند و پس از مدتی رفتارهای نابهنجاری از خود سر میدهند .
Kim john payne نویسنده کتاب؛” آسان کردن وظایف والدین ” , در مورد این نوع رفتار کودکان این گونه بیان کرده : نوعی واکنش به استرس می باشد ,هنگامی که ما فرزندانمان را در محیط های شلوغ , پر از فعالیت, پر از اسباب بازی و پر از انتخاب قرار می دهیم, آنها دچار استرس می شوند و درست نمی توانند تصمیم گیری کنند و همین باعث میشود که انتخابهای نادرست و رفتارهای نامتعادل از آنها سر زند.
در ادامه صحبت های payne : اگر ما آن ها را در محیطی قرار دهیم و برای آن برنامه ریزی داشته باشیم (چه زمانی برای استراحتش خواهد بود و کی زمان بازی کردن) بر اساس برنامه, وی احساس بهتری خواهد داشت بگذارید انتخاب های سال های اولیه زندگی کودکمان را ما انجام دهیم و با آموخته های خود در سنین بالاتر انتخاب های بعدی زندگی شان را برعهده گیرند .
نیازهای اولیه کودک را رفع کنید
تا به حال پیش آمده است که به دلیل گرسنگی عصبانی باشید؟ کودک کوچک در این موقعیت ها نمی توانند تواناییها و احساسات خود را مدیریت کنند و متوجه این باشند که الان در این شرایط چه حسی دارند!
خیلی از والدین به این نکته توجه داشته اند که در یک برهه کوتاهی از زمان تغییرات جدید در رفتارهای کودک شان مشاهده کردند, والدین نباید این عکس العمل ها را برپایه لجبازی کودکان شان بگذارند, آنها باید در پیش خود بسنجند که آیا کودکشان خواب کافی یا غذای کافی در طول روز داشته است یا خیر, خیلی از این ناهنجاری ها به دلیل گرسنگی, خستگی, تشنگی و حتی مریضی میباشد .
کودکان هنوز به ارتباط جمعی نرسیدند که خواسته های خود را از دیگران و بزرگترها طلب کنند, پس این بزرگترها هستند که با دیدن چنین رفتارهایی باید خواستههای کودکانشان را تشخیص دهند و نیاز های شان را رفع کنند.
بگذارید احساست شدید خود را آزادانه ابراز کنند
افراد بالغ یاد گرفته اند که احساسات شدید خود را مخفی و مهار کنند اما کودکان هنوز به این توانایی نرسیدند و احساسات قدرتمند شان را به شکل های مختلف مانند؛ جیغ زدن, فریاد کشیدن, گریه کردن را بروز می دهند .
همه ما بزرگ ترها به زمانی برای رها سازی احساساتمان نیاز داریم , اما در طی زمان های متعدد , رهاسازی یا پنهان کردن آن را آموخته ایم ,بدانید کودکان هنوز به این مراحل نرسیدند . به والدین توصیه شده است که بگذارید این چنین باشند, آنان را تنبیه نکنید .
یا مانع ابراز این احساسات شان نشوید, اگر این کار ها را در قبال دریافت اسباب بازی ای از شما انجام می دهند به هیچ وجه برای آرام کردن شان آن شیء را به وی ندهید و تنها بگذارید تا احساسات خود را بروز دهند تا که فروکش کند .
انرژی فرزندانتان را دست کم نگیرید
کودکان بمبی از انرژی هستند آنها به فعالیتهای پر جنب وجوش روی میآورند و دوست دارند همه چیز را تجربه کنند, اگر از جنب و جوش های فرزندتان در خانه به ستوه آمده اید ؛ وی را به پارک و به بیرون از منزل ببرید .
کودکان دوست دارند کارهای مختلفی را تجربه کنند برای مثال پوشیدن کفشهای پدرشان را یا نقاشی کردن صورت و بدن شان توسط ماست و سس قرمز, آنها را از این کارها منع را نکنید و در برخی موارد حتی با فرزندانتان همراهی کنید , کودکان دوست دارند که کارهای احمقانه بکنند و از این کارها لذت می برند .
قانون بگذارید و آنان را به اصولی بودن عادت دهید
در این میان والدین نیز باید یاد بگیرند با کودکانشان اصولی و با ثبات بیشتری برخورد کنند .
برای مثال: در یک روز بعد از مدرسه برای کودک شکلات میخرند و در روز دیگر وقتی کودک درخواست شکلات میکند مادر می گویند نه جای ناهارت را میگیرد و یا در یک شب 5 کتاب داستان برای کودک خوانده می شود و در شبی دیگر به دلیل خستگی, یک کتاب را هم به زور می خوانند و همین باعث گریه ها و فریاد های کودکشان می شود, والدین باید در محدودیت ها ثبات داشته باشند .
والدین باید برای کودکشان بایدها و نبایدهایی را مشخص کنند و در انجام آنها جدی باشند و به دلیل دلسوز بودن قوانین خانه را زیر پا نگذارند ؛ زیرا که این خود درسهای بسیاری را به کودکشان میآموزند درس هایی مانند ؛ در آینده مدیریت و قوانینی برای زندگیشان قرار دهند و با عزم و همتی که دارند به آنها عمل کنند .
نظر بدهید