فیلم باشگاه مشت زنی (fight club)
فیلم آمریکایی باشگاه مشت زنی یا فایت کلاب، ساخته دیوید فینچر در سال 1999، در ژانر درام – روانشناختی است. این فیلم بر اساس کتابی با همین نام، از نوشته های چاک پالنیک می باشد. ادوارد نورتون، برد پیت و هلنا بونهام کارتر از بازیگران این فیلم درخشان هستند.
دیالوگ های ماندگار فیلم باشگاه مشت زنی
تایلر دردن :
ما بچه وسط تاریخیم…
نه هدفی، نه جایی …
ما هیچ جنگ بزرگی نداشتیم , ما هیچ رکود اقتصادی نداشتیم،
جـنگ بزرگ ما جـنگ بر سر روحه .
رکود بزرگ ما زندگی ماست.
از بچگی تلویزیون به خورد ما داد که یک روزی میلیونر و خدای سینما و ستاره راک میشیم
ولی هیچ وقت نمیشیم …!
ما تازه داریم این حقیقت رو میفهمیم
و خیلی خیلی عصبانی هستیم.
تایلر دردن :
فقط وقتی همه چیز رو از دست دادیم،
آزادیم که هر کاری می خوایم بکنیم.
تایلر دردن :
بدون رنج و بدون قربانیکردن، ما هیچ چیز نخواهیم داشت.
تایلر دردن :
تو شغلت نیستی.
تو مقدار پولی که تو بانک داری نیستی.
تو ماشینی که میرونی نیستی.
تو محتویات کیف توجیبیات نیستی.
تو لباس نظامی لعنتیات نیستی.
تو انگل جهانی هستی که همیشه میرقصی و میخونی.
تایلر دردن :
همۀ چیزهایی که دوست داری باشی، منم.
من شبیه اون چیزیم که تو دوست داری ببینی.
من باهوش، توانا و از همه مهمتر آزادم، تو همۀ مواردی که تو نیستی.
تایلر دردن :
این زندگی توئه و بالاخره در عرض یک لحظه تموم میشه.
تایلر دردن :
(به دستورالعمل ایمنی در هواپیما اشاره میکند) میدونی اونا برای چی تو هواپیما ماسک اکسیژن میذارن؟
راوی :
خب برای اینکه بتونی نفس بکشی.
تایلر دردن :
اکسیژن سرحالت میاره.
در یک فاجعۀ اضطراری، تو نفس های مضطربانه عمیق میکشی.
یک دفعه خوشحال و سر به راه میشی.
تقدیرت رو قبول میکنی. همیشه همینه…
راوی: عجب، تئوری جالبیه.
تایلر دردن :
اولین قانون باشگاه مشت زنی اینه که اصلا درباره باشگاه مشت زنی حرفی نزنین.
دومین قانون باشگاه مشت زنی اینه که اصلاً اصلاً درباره باشگاه مشت زنی حرفی نزنین.
سومین قانون باشگاه مشت زنی اگه کسی داد زد بسه، شل شد، زد رو زمین، مبارزه تمومه.
قانون چهارم اینه که فقط در یک مبارزه دو مرد شرکت میکنند.
قانون پنجم، در هر لحظه فقط یه مسابقه، بچهها.
قانون ششم نه لباس، نه کفش.
قانون هفتم مسابقات تا زمانیکه اونا میخوان، ادامه پیدا میکنه
و هشتمین و آخرین قانون اینه که اگه این اولین شبتون تو باشگاه مشت زنیه، باید مبارزه کنین.
تایلر دردن (دربارۀ شرایط عضویت در باشگاه جنگ صحبت میکند) : خیله خب،
اگه داوطلب جوون بود، بهش بگین که خیلی جوونه.
اگه پیرمرد بود بگین خیلی پیره.
اگه چاق بود بگین خیلی چاقه.
اگه داوطلب سه روز رو گشنه، بیسرپناه یا تشویقی منتظر موند میتونه بیاد تو و تمریناتش رو شروع کنه.
تایلر دردن :
ما با پولی که نداریم،
چیزهایی رو میخریم که بهشون احتیاج نداریم.
تا افرادی رو تحت تاثیر قرار بدیم
که به اونها علاقهای نداریم.
راوی :
من عرق سرد جک هستم.
من صفرای خشمگین جک هستم.
من قلب شکسته جک هستم.
من حس عمیق افسردگی جک هستم.
من عمر تباه شده جک هستم …
نظر بدهید