من یک آتش نشان هستم.
من سوختن، مرگ و ویرانی را دیده ام.
من فرو ریختن دیوارها، سقف ها و از بین رفتن اموالمردم را دیده ام.
سوختن جنگل ها را شب ها و روز ها دیده ام.
من می دانم که آتش یک چیز در زندگی است، می سوزاند و نفس می کشد !
من در جهنم راه رفته ام، احساس گرمای شدید و سوخته شدن گوشت بدنم را حس کرده ام!
بقیه زندگی من در پشت من است، در مخزن هوا و جلیقه ام !
من مردان، زنان و کودکان را از آتش بیرون آورده ام.
من زندگی ام را به خطر می اندازم برای حفظ مردمانم!
من تاریکی خفه کننده و تنگ و تاریک را دیده ام !
من یک همسرم، من یک پدرم، مهم نیست که زندگی چه قدر سخت پیش می ره!
چون من یک آتش نشان هستم.
من را برای برای آتش نشان بودند ساخته اند.
وقتی با من تماس میگیرند باید جواب بدم مهم نیست تو چه وضعیتی هستم. باید جواب بدم و کمک کنم. من هرگز تسلیم نمی شوم.
من بهترین دوستانم را درون آتش پیدا کرده ام. شانه به شانه هم. گاهی من آن ها را محافظت می کنم گاهی آن ها. گاهی هم…..!
من احساس خستگی می کنم اما باید به مرحله و طبقه بعدی بروم ! من هیچ وقت تسلیم نمی شوم!
من هرگز نمی توانم فراموش نمی کنم. همیشه به یاد خواهم داشت که …!
وقتی صدای آژیر را می شنوم می دانم که شاید دیگر برنگردم! ولی من هرگز تسلیم نمی شوم.
شاید روزی آتش بر من پیروز بشه ولی من هرگز تسلیم نمی شوم.
شما هیچ وقت اسم من و هم نمی دونید ولی هر وقت به من احتیاج داشته باشید من پیش شما هستم.
من یک جنگجو هستم.
من با شعله های آتش می جنگم.
من یک قهرمان هستم.
من یک ناجی هستم.
من قوی هستم.
من یک آتش نشان هستم.
نظر بدهید